کاسه!!!
به نام خدا
آه.....................اوه...............................آخ..........................داد..............و.............بیداد
کاسه!!!
حتما توذهنت میگی یعنی چه کاسه! دیشب جات خالی(آره با خود تو هستم) رفتم در خونهء اربابمون باهاش یکم حرف بزنم(شامل دعا،درددل...) خلاصه نشسته بودیم گپ میزدیم که به اربابم گفتم: آقاجون فدات بشم حق داری وقتی میام در خونت بهم چیزی ندی!(البته همیشه میده) آخه کسی که ظرف و کاسه ای نداره چطور بهش چیزی میتونی بدی(البته تو میتونی).
خلاصه برات بگم که کاسه یعنی عمل(به نظر من). مثلا ما یک عملی رو انجام میدیم ولی ناتمام اونوقت میریم در خونهء ارباب ازش درخواست کمک میکنیم اونم کمکمون میکنه.اما کسی که هنوز پاش به عرصهء عمل باز نشده چطور ارباب داخل عمل بهش کمک کنه.تند نرو وایسا برات یک مثال روشن بزنم.
-مثل اینکه ما درس نخونیم هی بریم در خونهء ارباب بهش بگیم ما رو بکن امام خمینی!!!
-اونم بهت میگه بابا تو که کاسه نداری تا چیزی بهت بدم!
-تو اول باید یک کارهایی بکنی(سرکلاس رفتن،مطالعه کردن،مباحثه کردن) تا اونوقت اربابت تو کارهات بهت کمک کنه. از اینه که خدا میگه از تو حرکت از من برکت.همش که نمیشه با دعا کردن همه راه را طی کرد!
-حالا امتحان کن ببین تو کاسه ببر اگر اربابت اینطور نکرد که کاسهء کوچیک ازت بگیره کاسه بزرگتری بهت بده هر چی میخوای بگو به من نه به ارباب........
فدای این ارباب کریم بشم
منظورم از آخ و آه اولی برای این بود که دفعه قبل که یادداشت رو که نوشتم میخواستم ارسال کنم برقها رفت ببخشید.....